معشوق من ! بعد از تو جایت همچنان خالی است
خالی است جایت در دلم ، تا جاودان خالی است
جز تو برای عشـق ، کس کاری نخواهد کرد
وقتی نباشی بی تو شهر از عاشقان خالی است
جز تو زنی آغوش من را پر نخواهد کرد
تو میروی و تا ابد این آشیان خالی است
می دانی آیا بی تو در من این خلأ چون است؟
انگار از خورشید روشن آسمان خالی است
از کام و جامم زهر میجوشد مرا وقتی
از شهد ناب بوسه های تو دهان خالی است
دیگر کسی مستم نخواهد کرد بعد از تو
ای باده ای که بی توام رطل گران خالی است
شاید کسی فصلی شود در قصه ام اما
دیگر ز آب و رنگ عشق این داستان خالی است
حسین منزوی