دوستم داری ؟!
می دانم ، باز
دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بپرسم امروز
مثل دیروز مرا می خواهی
مهربانیست و یا بی مهریست ؟
تنگ بی آب برای ماهی ؟
فرصتی تا بسراییم از هم
بس کن از فلسفه های واهی
عشق عشق است
چه بر لوحی زر بنویسند
چه برگ کاهی
پرسش از عقل چه جایی دارد ؟
تا جنون می دهدت آگاهی ؟
غیر از آن کوچه که دیوارش نیست
خانه ی دوست ندارد راهی
محمدعلی بهمنی