همه چیز
از احتمال بودنت جان گرفت ؛
از احتمال
نشستنت بر پوست صندلی
کشیده شدن انگشتانت بر تن میز
پیچیدن صدایت در رگ
اتاق
حالا همه چیز
از احتمال نبودنت نابود می شود ؛
صندلی ... میز ...
اتاق ... من !
روجا چمنکار