ای رفته كمكم از دل و جان ، ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان
بیا
قصد من از حیات ، تماشای چشم توست
ای جان فدای چشم تو ؛ با قصد
جان بیا
چشم حسود كور ،
سخن با كسی مگو
از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا
ایمان خلق و صبر مرا امتحان مكن
بی آنكه دلبری كنی از این و
آن بیا
قلب مرا هنوز به یغما نبردهای
ای راهزن دوباره به این كاروان بیا
فاضل نظری