پنهان شدی و در كلماتم رها شدی
با من رفیق بودی و از من جدا شدی
دیر آمدی به خاطرم ای نام ناشناس
با من چه دیر دوست شدی ، آشنا شدی
روی لبم نشستی و من از تو بی خبر
چیزی شبیه بوسه ، شبیه دعا شدی
زیبا یی ات به رنگ صدا و سكوت بود
در گل سكوت كردی و در من صدا شدی
رویای فاتحانه ی یك قلب ناامید
پایان عاشقانه ی یك ماجرا شدی
عبدالجبار کاکایی