غرولند این مسافر
غرولند آن مسافر
قر و اطوار عروسکان عابر
غم نان ، غم گرانی
غم آلودگی هوا
و حال و روز کشور
همه را
به جز غم تو
همه را جواب کردم...
تو نبودی
و مسافر کش پیر ، باز خندید
که کرایه را دوباره
دو نفر حساب کردم
محمدمهدی سیار