اوائل اینطور نبود که !
اوائل عاشقانه هایم را برای تــو
می سرودم
بعد ها اما فقط عاشقانه سرودم ...
اوائل نت های موسیقی که اوج می گرفتند ، خیال تو هم اوج می
گرفت
بعد ها نت های موسیقی همیشه در اوج ماندند ...
اوائل وقتی چیزهایی را می دیدم
که تـو دوست شان داشتی ، یادت می کردم ، مثل : باران
بعد ها فقط چیز هایی را می دیدم که تـو دوست شان داشتی ، مثل : باران
آسمان اما لجوج بود ، خودم می باریدم ...
اوائل اینطور نبود که !
اوائل اسمت را که می شنیدم ، جانم به لبم می رسید
بعد ها اصلا جانی نداشتم که بخواهد به لبم برسد ...
اوائل فرق داشت ...
اوائل دلم که می گرفت ، صدایم هم می گرفت از گریه ...
بعد ها دوستانم مرا با صدای گرفته ام می شناختند ...
اوائل قرار گذاشته بودیم
فقط روز های تعطیل
سیگار
بکشم
بعد ها خوردیم به تابستان
شرایط عوض شد وگرنه اوائل اینطور نبود که ...
اوائل روی تخت خوابم که می افتادم ، فکرت رهایم نمیکرد
بعد ها از تخت خوابم بلند نشدم !
اوائل آرام جانم
بودی
بعد ها دردت به جانم بود
اوائل دوستت داشتم
بعد ها چیزی جز دوست داشتن ات نداشتم
اوائل من بودم
بعد ها تـــو شدم
حالا را نبین
اوائل اینطور نبود که ...
این اواخر اینطور شد ...
سجاد شهیدی