جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
می‌خواهم و می‌خواستمت

می‌خواهم و می‌خواستمت ، تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود ، که این شعله بیدار
روشنگر شب‌ های بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود ، که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو هیهات ، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله که جز یاد تو گر هیچ کسم هست
حاشا که به عشق تو ، گر هیچ کسم بود

سیمای مسیحایی اندوه تو ، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم به خدا گر هوسم بود ، بسم بود

 

شهریار



شاعر : شهریار ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات