وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
با سار پشت پنجره جایم
عوض شود
هی کار دست من بدهد چشم های تو
هی توبه بشکنم و
خدایم عوض شود
با بیت های سر زده از سمت ِ
ناگهان
حس می کنم که قافیه هایم
عوض شود
جای تمام گریه ، غزل های
ناگــــــزیر
با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
قدری کلافه ام و هوس کرده ام
که باز
در بیت های بعد ، ردیفم عوض
شود
حـوّای جا گرفته در این فکر
رنج ِ تلخ
انگــار هیچ وقـت به
آدم نـمی رسد
تن داده ام به این که
بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به
جهنم نمی رسد
با این ردیف و قافیه
بهتر نمی شوم !
وقتش رسیده حال و هوایم
عوض شود
حسین بوسر