جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
دیر آمدی‌ ای نگار سرمست

دیر آمدی‌ ای نگار سرمست

زودت ندهیم دامن از دست

 

بر آتش عشقت آب تدبیر

چندان که زدیم باز ننشست

 

از روی تو سر نمی‌توان تافت

وز روی تو در نمی‌توان بست

 

از پیش تو راه رفتنم نیست

چون ماهی اوفتاده در شست

 

سودای لب شکر دهانان

بس توبه صالحان که بشکست

 

ای سرو بلند بوستانی

در پیش درخت قامتت پست

 

بیچاره کسی که از تو ببرید

آسوده تنی که با تو پیوست

 

چشمت به کرشمه خون من ریخت

وز قتل خطا چه غم خورد مست

 

سعدی ز کمند خوبرویان

تا جان داری نمی‌توان جست

 

ور سر ننهی در آستانش

دیگر چه کنی دری دگر هست

 

 

سعدی



شاعر : سعدی ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات