جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
چون سنگها ٬ صدای مرا گوش می کنی

چون سنگها ٬ صدای مرا گوش می کنی

سنگی و ناشنیده فراموش می کنی

 

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را

از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی

 

دستِ مرا که ساقه سبز نوازش است

با برگهای مرده هماغوش می کنی

 

گمراه تر ز روح شرابی و دیده را

در شعله می نشانی و مدهوش می کنی

 

ای ماهی طلایی مرداب خون من

خوش باد مستی ات که مرا نوش می کنی

 

تو دره بنفش غروبی که روز را

بر سینه می فشاری و خاموش می کنی

 

در سایه ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت

او را به سایه از چه سیه پوش می کنی؟

 

 

فروغ فرخزاد



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات