جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
آمدی وه كه ...


آمدی وه كه چه مشتاق و پریشان بودم

 تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم


نه فراموشی ام از ذكر تو خاموشی بود
كه در اندیشه اوصاف تو حیران بودم

 

بی تو در دامن گلزار نخفتم یك شب
كه نه در بادیه ی خارمغیلان بودم

 

زنده می كرد مرا دم به دم امید وصال
ورنه دور از نظرت كشته هجران بودم

 

به تولای تو در آتش محنت چو خلیل

گوییا در چمن لاله و ریحان بودم


تا مگر یك نفسم بوی تو آرد دم صبح

همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم

 

سعدی از جور فراقت همه روز این می گفت

عهد بشكستی و من بر سر پیمان بودم

 

 

سعدی



شاعر : سعدی ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات