جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت

گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت

گفتا که چاره آورد این کارها به روزت

 

گفتم که سوخت جانم در آتش فراقت

گفتا که کار خامست باید جفا هنوزت

 

گفتم ز سوز هجران آمد مرا به لب جان

گفتا که سازی آخر سربرکند ز سوزت

 

گفتم تموز هجران در من فکند آتش

گفتا بهار وصلی آید پس از تموزت

 

گفتم که با سگانت دیریست آشنایم

گفتا بلی ولی من نشناختم هنوزت

 

گفتم که نیست جایز از عاشقان بریدن

گفتا که ما معافیم از جان لایجوزت

 

سربسته حیرت افزود آیا چه ها کند باز

با اهل دانش ای فیض گرحل شود رموزت

 

 

فیض کاشانی



شاعر : فیض کاشانی ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات