نه چنان هوای رویت گذرد به داغداری
که تطاول نسیمی به چراغ لاله زاری
نه نوازش نگاهی، نه ترنم پیامی
نه ترانه امیدی، نه نوید انتظاری
به کرامتی که داری سر خویش گیر و بگذر
تو و مهر ماهرویی، من و چشم اشکباری
ز فراق تازه گردد همه داغ کهنه دل
گذری به لاله زاری اگر افتدم بهاری
نه مرا دلیست دیگر که ترانه خیزد از او
به ترنم امیدی ز نگاه گلعذاری
مگذر به ناز از من که به عشق ماجراها
بسی افتد و نیفتد چو منی به روزگاری
مهرداد اوستا