جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
غارت بسیار


بی زارم ازین ساعت دیواری

از این شب طاقت كُش بیداری

از دلقك این بازی سر در گم

از دیدن این صحنه ی تكراری

هر ثانیه در مغزم، می كوبد

چون چكش ِبی وقفه ی نجاری

سی سال به هر حادثه" نه "گفتم

تاوان پذیرفتن یك " آری"

دلخون شده از عقده ی ناكامی

ویران شده ازغارت بسیاری

طاعون زده ی عشق اهورایی

عبرت زده ی شور فداكاری

آبادی من سوخت به ویرانی

سربازی من رفت به سرداری

ای كاش كه عقل من و تو كم كم

برخیزد ازین بستر بیماری

 


عبدالجبار کاکایی



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات