درحسرت دیدار تو بگذار بمیرم
دشوار بُوَد مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ
در وحشت و اندوه شب تار بمیرم
بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب
در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم
می میرم از این درد که جان دگرم نیست
تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم
تا بوده ام ، ای دوست ، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار .... بمیرم
سیمین بهبهانی