دیدی
ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی
خواندی برایم قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من یاد
پیمان های دیرین
آن گل سرخ ی که دادی در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم چشمه های پر
نور چشمت
آن گل سرخ ی که دادی در سکوت خانه پژمرد ...
ایرج جنتی عطایی