با
تو حرف می زنم آی .. سنگ روبرو
تیغه
ی هزار لا ، صخره ی هزار تو
گوش
کن صدای من جویبار نازکی ست
می
تراود از درون ، می خروشد از گلو
ایستاده
ای درست روبروی سینه ام
کوره
راه انتخاب، سنگلاخ آرزو
قد
نمی کشی زخاک ، جز به سمت پنجره
وا
نمی کنی دهان ، جز به قصد های و هو
نه
هوای بخششی کز تو بگذرد نسیم
نه
امید جوششی کز تو پرشود سبو
آی....سنگ
بی دلیل ای غرور دیر سال
سنگریزه
می شوی در کف هزار جو
عبدالجبار
کاکایی