نوشتهام به دلِ شعرهای غیرمجاز
که دوست دارمت ای آشِنای غیرمجاز
هوا بد است ، بِکِش شیشهی حسادت را
که دور باشد از اینجا هوای غیرمجاز
به کوچه پا نگذاریم تا نفرمایند :
جدا شوند ز هم این دو تای غیرمجاز
دل است ، من به تو تجویز میکنم دیگر
مباد پُک بزنی بر دوای غیر مجاز
ترا نگاه کنم هرچه روز تعطیل است
مرا ببر به همین سینمای غیرمجاز
تو صحنههای رمانتیک و جملههای قشنگ
که حفظ کردهای از فیلمهای غیرمجاز
زبان به کام بگیر و شبیه مردم باش
مباد دم بزنی از خدای غیرمجاز
نجمه زارع