نام من عشق است ، آیا میشناسیدم ؟
زخمی ام ، زخمی سراپا میشناسیدم ؟
با شما طی کرده ام راه درازی را...
خسته هستم خسته ، آیا میشناسیدم ؟
راه شش صد ساله ای از دفتر حافظ
تا غزل های شما ، آیا میشناسیدم ؟
این زمانم گر چه ابر تیره پوشیدست
من همان خورشیدم ، آیا میشناسیدم ؟
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده ازپا را میشناسیدم ؟
میشناسد چشم هایم چهره هاتان را
همچنانی که شما ها میشناسیدم
این چنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیم به حاشا میشناسیدم ؟
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رود های روح دریا میشناسیدم ؟
اصل من بودم ، بهانه بود فرعی بود
عشق قیس و حسن لیلا میشناسیدم ؟
در کفه فرهاد تیغه من نهادم من
من بریدم بیستون را میشناسیدم ؟
مسخ کرده چهره ام را گر چه این ایام
با همین دیدار حتی میشناسیدم ؟
من همانم آشنای سالهای دور
رفته ام از یادتان ، یا میشناسیدم ؟
حسین منزوی