داشتم از این شهر می رفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی ای که رفت
و غرق شد
البته ...
این فقط می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم و ...
تو صدایم کنی
فقط می خواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی
رسول یونان