جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
شام مهتاب

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی ،

عجب شاخه گل وار به پایم شکستی !

 

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی

که صورتگری را نبود این چنینی !

 

پریزاد عشق و مهاسا کشیدی

خدا را به شور تماشا کشیدی !

 

تو دونسته بودی چه خوش باورم من !

شکفتی و گفتی : از عشق پرپرم من !

 

تا گفتم کی هستی ؟ تو گفتی : یه بی تاب !

تا گفتم دلت کو ؟ تو گفتی که : دریاب !

 

قسم خوردی بر ماه که "عاشق ترینی"

تو یک جمع عاشق تو "صادق ترینی"

 

همون لحظه ابری ، رخ ماه و آشفت

به خود گفتم : ای وای ! مبادا دروغ گفت ؟

 

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب

که معراج دل بود به درگاه مهتاب

 

در اون درگه عشق ، چه محتاج نشستم !

تو هر شام مهتاب ، به یادت شکستم !

 

تو از این شکستن خبر داری یا نه ؟

هنوز شور عشق و به سر داری یا نه ؟

 

هنوزم تو شب هات اگه ماه و داری ،

من اون ماه و دادم به تو یادگاری !


 

مینا جلالی


شاعر : مینا جلالی ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات