همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و
من آرام
بگیرم
ساز ِ دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره
باشد و تو نباشی ... ؟
کافیست
نه با چشم ، با دل ات
من
را بخوانی ...
سیدمحمد مرکبیان