زمستون ، تن عریون باغچه چون بیابون
درختا با پاهای برهنه زیر
بارون
نمی دونی ، تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای
گلدون
گل و گلدون چه شب ها نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه ، چه تلخه ، باید تنها بمونه قلب گلدون
مثه من که بی تو نشستم
زیر بارون زمستون
زمستون ، برای تو قشنگه پشت شیشه
بهاره ، زمستونها برای تو
همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه ی چشم
انتظاری
گلدون خالی ندیدی ، نشسته زیر بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی ، ببینی تلخ روزای جدایی
چه سخته ، چه سخته ، بشینم بی تو با چشمای گریون
سعید دبیری