جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
ستاره بازیگر


تا گریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم

در غمت از لاغری چون شاخهٔ نیلوفرم


تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال

چون شفق خونابهٔ دل می‌چکد از ساغرم


خفته ام امشب ولی جای من دل سوخته

صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم


تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت

عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم


شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد

آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم


سرکشی آموخت بخت از یار یا آموخت یار

شیوه بازیگری از طالع بازیگرم ؟


خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست

کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم


گر چه ما را کار دل محروم از دنیا کند

نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم


شعر من رنگ شب و آهنگ غم دارد رهی

زانکه دارد نسبتی با خاطر غم پرورم

 

 

رهی معیری



شاعر : رهی معیری ,
ماه هنرپیشه


تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی

یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

 

دیریست که چون هاله همی دور تو گردم

چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

 

بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر

در آرزوی آن که بیابم به تو راهی

 

نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن

سرگشته ام ای ماه هنرپیشه ، پناهی

 

در فکر کلاهند حریفان همه هشدار

هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی

 

بگریز در آغوش من از خلق که گلها

از باد گریزند در آغوش گیاهی

 

در آرزوی جلوۀ مهتاب جمالش

یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی

 

یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر

شایان گذشت تو مرا نیست گناهی

 

 

شهریار



شاعر : شهریار ,

تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات