تمام سهم من از تـــو
آتشیست
که از دور گرمم میکند
و هر بار نزدیک میشوم
پایم پس
میکشد !
حالا تو هی بگو
از سوختن میترسی ؛
من میگویم
از خاکستر
شدن میترسم ...
علیرضا باقی
نظرات
شنبه 4 مهر 1394 .:|:. 20:28 .:|:. علی ساطع در این روزهای آخر اسفند وقتی که خانه ات کلاه سفیدش را به
احترام بنفشه ها از سر بر می دارد تو نیز خاکسترهای تلخ این زمستان
را از آستین بتکان و چشم های غبار گرفته اش را با روزنامه های بد خبر دیروز برق بیانداز تا تعبیر خواب های اردیبهشتی ات راه
زیادی نمانده است ...
عباس صفاری شاعر :
عباس صفاری ,
پنجشنبه 28 اسفند 1393 .:|:. 10:17 .:|:. علی ساطع برای روز میلاد تن من نمی خوام پیرهن شادی بپوشی برایم جام سرمستی بنوشی به فکر هدیه ای ارزنده هستی بگو با من که با من زنده هستی تویی آغاز روز بودن من بشه بی تو غم فرسودن من برایم تاج خوشبختی بیاری به پایم اشک خوشحالی بباری بگیره هرم گرما بستر من ببینی آتش و خاکستر من بکش دست نوازش بر سر من اگه خواستی بیایی دیدن من
که من بی تو نه آغازم نه پایان تویی آغاز روز بودن من بشه بی تو غم فرسودن من همایون هوشیارنژاد شاعر :
همایون هوشیارنژاد ,
دوشنبه 8 دی 1393 .:|:. 00:00 .:|:. علی ساطع
در غمت از لاغری چون شاخهٔ نیلوفرم
چون شفق خونابهٔ دل میچکد از ساغرم
صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم
عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم
آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم
شیوه بازیگری از طالع بازیگرم ؟
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم
زانکه دارد نسبتی با خاطر غم پرورم
رهی معیری شاعر :
رهی معیری ,
سه شنبه 8 اسفند 1391 .:|:. 12:35 .:|:. علی ساطع من
آن ابرم که می آیم ز دریا پرستوی فراری از بهارم کنار چشمه ای بودیم در خواب به من گفتی که دل دریا کن ای دوست به
شب فانوس بام تار من بود نسیم خسته خاطر شکوه آمیز من و تو ساقه یک ریشه هستیم سحرگاهی ربودندش به نیرنگ سمندم
ای سمند آتشین بال تن بیشه پر از مهتابه امشب غروبه راه دور وقت تنگه ز داغ لاله ها خونه دل من از
این کشور به آن کشور چه دوره متابان گیسوان درهمت را گلی جا در کنار جو گرفته سحر می آید و در دل غمینم نه
ره پیدا نه چشم رهگشایی چرا با باغ این بیداد رفته ست ؟ به خاکستر چه آتش ها که خفته است نگاهت آسمانم بود و گم شد
سیاوش کسرایی شاعر :
سیاوش کسرایی ,
یکشنبه 17 دی 1391 .:|:. 23:29 .:|:. علی ساطع دل داده ام بر باد ؛ بر هرچه
بـــاداباد مجنون تراز لیلی ، شیرین تراز فرهــاد ای عشق از آتــش اصل و نسب داری از تـــیره دودی ، ازدودمـــــان بـــــاد آب از تو طوفان شد ، خاك از تو خاكستر از بــوی تو آتـش ، در جان بـاد
افتـــاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر كوه بی فرهاد ، كاهی به دست بـاد هفتـــاد پشت ما از نســــل غــم
بــودند ارث پــدر مـا را ؛ انــدوه مـــادر
زاد از خـاك ما در باد ، بـوی تـو می
آیــــد تنها تو می مانی ، ما می رویم از یـــاد
قیصر امین پور
شاعر :
قیصر امین پور ,
پنجشنبه 4 آبان 1391 .:|:. 12:32 .:|:. علی ساطع |
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
خواب |
پاییز |
شعر |
باد |
قلب |
داریوش |
اشک |
ستاره |
آسمان |
خیال |
بانو |
عاشق |
رفتن |
چشم |
غروب |
گل |
تنهایی |
ابی |
زن |
پرنده |
باران |
خنده |
بوسه |
جمعه |
نفس |
لب |
زندگی |
دل |
دست |
زمستان |
گریه |
سیاوش قمیشی |
عشق |
نگاه |
دلتنگی |
شب |
دیدار |
آغوش |
لبخند |
بغض |
ماه |
تنها |
دریا |
خورشید |
مو |
بهار |
پنجره |
دوست داشتن |
درخت |
مرگ | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |