جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
بکرترین منظره ...

عطر پرتقال می گیرد نفسم

از تـــو که می گویم

نارنجی می شود دنیایم

تـــو را که می بینم


و تـــو بکرترین منظره ای

مثل درخت پرتقالی

که در پاییـــز به بار نشسته باشد!


پر از بوسه

پر از دوستت دارم ...



حامد نیازی



شاعر : حامد نیازی ,
بارون

بارون نم نم ، چتر و خیابون

بازم دلم هواتو کرده زیر بارون

 

دلتنگی من کمتر نمیشه

کاشکی بیای بمونی پیشم همیشه

 

می دونم روزای خوبی توی راهه

واسه ی من فقط عشق تو تکیه گاهه

 

حرفامو نگفته از چشام میخونی

خوشحالم همیشه تو دلم میمونی

 

از بس تو خونه عطر تـــو پیچید

چشمای عاشق من جز تو نمی دید

 

تا باورت شد دلواپسی هام

دیدم به جز تـــو چشمام چیزی نمیخواد

 

می دونم روزای خوبی توی راهه

واسه ی من فقط عشق تو تکیه گاهه

 

حرفامو نگفته از چشام میخونی

خوشحالم همیشه تو دلم میمونی

 

 

امید محمدی



سخت نیست ...

سخت نیست

 

اصلا سخت نیست

 از روی شانه ام تاب بخوری روی دستم

توی چشمهایم زل بزنی و

بگویی حواست هست امروز جمعه است ؟!

 

سخت نیست

بگویم مگر حواس گذاشته ای ؟

 

سخت نیست چنان ببوسمت

که جمعه در تقویم از خجالت سرخ شود گونه اش !

 

سخت نیست ...

جمعه ها صدایت کنم و بگویم من رفتم !

 

بگویی کجا ؟

بگویم قربان عطر تنت !!

 

سخت نیست

 من و تـــو این طور جان جمعه را بگیریم ؛

قبل از اینکه بفهمد غصه را چطور توی دلهایمان جا کند !

 

سخت نیست

فقط دستت را به من بده !

 

راستی ...

من رفتم !

 

 

حامد نیازی



شاعر : حامد نیازی ,
راستش را بخواهی ... خوشم می آید

بیا لباس هم باشیم و

دکمه دکمه روی تن هم بوسه بدوزیم

 

دلم می خواهد

دست من در آستین تو باشد

دست تـــو در آستین من

 

طوری که عطر تنمان گیج شود

و آغوش ، نفهمد چه کسی 

آن یکی را بیشتر از آن یکی دوست دارد

 

راستش را بخواهی

من از این جنس سردرگمی ها

که نمی دانی

تار عاشق تر است یا پود ،

خوشم می آید ...





رسول ادهمی



شاعر : رسول ادهمی ,
پنج شنبه ها

تو نیستی ولی فکر تو با منه ، یه چند سالی میشه که دور از منی

کنارت که نیستم پنجشنبه ها ، بگو با کی میری قدم میزنی

 

یه چند ساله که تلخیه جمعه رو دارم بی تو بدجوری حس میکنم

هنوزم بی اونکه خودم هم بخوام میبینم دوباره تو فکر توام

 

عذابم میده هرچی که این روزا منو میبره سمت چشمای تو

چرا باید هر روز به تو فک کنم ، من که جا ندارم تو دنیای تو

 

عذابم میده کافه ی تو مسیر همون جا که من با تو آشنا شدم

عذابم میده اون همه خاطره چقد ساده بعد از تو تنها شدم

 

چقد باید از این روزا بگذره که از عطر تو کم بشه تو هوام

مسیر کدوم جاده رو طی کنم که یک آن بشه از تو فکرت درام

 

مگه میشه اصلا به تو فک نکرد تو که روزی بودی برام تکیه گاه

حالا که من از زندگیت کم شدم قدم میزنی با کی پنجشنبه ها

 

عذابم میده هرچی که این روزا منو میبره سمت چشمای تو

چرا باید هر روز به تو فک کنم ، من که جا ندارم تو دنیای تو

 

عذابم میده کافه ی تو مسیر همون جا که من با تو آشنا شدم

عذابم میده اون همه خاطره چقد ساده بعد از تو تنها شدم



احساس

احساس

سنگ خارا نیست

که همین طور بماند و

بماند و بماند !


احساس

مثل شاپرک

مثل عطر ، می پرد !

 

درست توی همان

روزهایی که دوستت دارم

دوستم داشته باش ...

 

 

 مهدیه لطیفی



عطر تنت


لباس هایت را درمی آوری ؛

            انگار دارند پرتقال پوست می گیرند؛

 

عطرش تمام اتاق را ...

 

 

آبا عابدین



تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات