*
حالا که آمده ای
من هم همین را می گویم
میان
من و تو فاصله ای نیست
میان من و تو
تنها پرنده ای ست
که
دو آشیانه دارد
*
حالا که آمده ای
قبول کن ؛ جاده ها به جایی نمی رسند
این
بار از مسیر رودخانه می رویم
*
حالا که آمده ای
چترت
را ببند
در ایوان این خانه
جز
مهربانی نمی بارد
*
حالا که آمده ای
من
هم موافقم
در امتحان بعدی
ورقه هایمان را سفید می دهیم
سفیدِ سفید ، مثل برف
محمدرضا عبدالملکیان