جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
بیا ...

نزدیک تر به تـــو ،

خودم را با

 دریاچه ی کوچکی

            اشتباه می گیرم !

 

بیا کنار من

و جای تمام آهوهایی باش

            که از لب هایم آب می نوشند ...

 

 

فرناز خان احمدی

 



نام تو آبی بود

چشم تو

    آبی نبود ،

            نام تو آبی بود

که آن همه مرا

به جستجوی نام خودم

میان این همه دریاچه های مرده ، سرگردان کرد

هر زن

 اگر دریاچه ای بوده

            یا نگینی آبی در انگشتر

حساب کنید

من به گرداب چند دریاچه ی مرده

یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام

نام مرا ، نام تو دیوانه کرد

و آنچه یافتم

 آخر کار نه فیروزه بود

             نه زمرد کوه های شرق

چخماقی بود

از جنس آتش های کیهان

که به ژرفاهای گم دریای فارس

            خیس خورده و مرجانی شده بود

جنس من آبی نبود ، نام تو آبی بود

 

 


منوچهر آتشی



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات