یلدا
زنى ست كه
موهاش را تا كمر بلند كرده
ایستاده روبروى خودش
و خطّ
چشم مى كشد
زنى كه دستش
بوى سیب و آیینه گرفته
لبش رنگ
انار دندان خورده ...
كه لباس شبش حریر بى حریمى ست
كه مرد خواب هاى شبانه اش را به آن مى پیچد
یلدا
طولانى ترین گریه ى مردى ست
كه خواب نمى بیند ، كه تا كمر خم شده
از وقتى
زنش موهایش را كوتاه كرده و رفته ...
زنى كه خطّ چشمش ریخته
بس كه
وقت رفتن گریه كرده ...
یلدا
همین نبودن زنى ست
كه موهایش ، كمر مردى را خم كرده ...
كامران رسول زاده