جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
یلدا

بی تـــو

پاییـــز ،

طاعون سرخ بی مهریست

            که در ریشه درختان دویده است !

 

فصل زردی که

 آبانش ، آسمان ندارد

            و آذرش همیشه یلداست  ...

 

 

کامران فریدی

 

. . . . . . .


یلدا
،

بهانه ای بیش نبود ؛

 

برای شاعری تنها

            تا برایت بنویسد ...

 

وگرنه

شبانه طولانی بی تـــو ،

                  چه تبریکی دارد ؟!!!

 

 

ایرج تمجیدی

 



دوام

ساعت از نیمه گذشته است

و من

به این می اندیشم ...

 

اگر کاری که

          عشق با من کرد ،


 
با تـــو می کرد

       چند روز دوام می آوردی ؟!

 

 

میلاد تهرانی



مسیر

الهی خم نشی وقتی که دردات

روی شونت مثل یه کوله باره

 

تو میتونی بری از پا نیافتی

دیگه این راه برگشتن نداره

 

مسیر زندگی مثل یه روده

که آخر ، دل به دریا میسپاره

 

اگه بالا و پایین داره اما

تهش حس رسیدن موندگاره

 

قبولش کن اگه حتی شکستی

نگو هرگز امیدت میره از دست

 

تو میتونی بری و پر بگیری

اگه شوق رهایی تو دلت هست

 

نگو هرگز امیدت میره از دست

مبادا وقت رفتن کم بیاری

 

مسیر زندگی مثل یه روده

که یعنی راهی جز رفتن نداری

 

برو تا آخر دنیا سفر کن

سفر کن تا دلت آروم بگیره

 

سفر مثل یه مرحم دلنشینه

نزار حسش توی قلبت بمیره

 

مسیر زندگی مثل یه روده

که آخر دل به دریا میسپاره


اگه بالا و پایین داره اما

تهش حس رسیدن موندگاره

 



مثل قاصدک

دوست نداشتم

       خبر رفتنت را کسی بفهمد

 

بغضم را در تنهایی شکستم

 

مثل قاصدکی که

جای باد به باران فکر می کرد .

 

 

محسن حسینخانی



رنجیده‌ام ...


رنجیده‌ام ...


دستم را

در دست لحظه ات بگذار

            که آغوش این شهر افق ندارد

که خواهش بزرگیست

              دلتنگ نبودن در کوچ

  

و آرزوی زیبائیست ، بازگشت ...


 

نیکی‌ فیروزکوهی



سیب تعارفم نکن

حوّا هم که باشی

            من آدم نمی شوم

پس بی خودی

            جای بوسه

                        سیب تعارفم نکن !

 


رضا کاظمی




شاعر : رضا کاظمی ,
اوائل اینطور نبود که

 

اوائل اینطور نبود که  !


اوائل عاشقانه هایم را برای
تــو می سرودم

بعد ها اما فقط عاشقانه سرودم  ...


اوائل نت های موسیقی که اوج می گرفتند ، خیال تو هم اوج می گرفت

بعد ها نت های موسیقی همیشه در اوج ماندند  ...


اوائل وقتی چیزهایی را می دیدم

که تـو دوست شان داشتی ، یادت می کردم ، مثلباران

بعد ها فقط چیز هایی را می دیدم که تـو دوست شان داشتی ، مثلباران

آسمان اما لجوج بود ، خودم می باریدم  ...


اوائل اینطور نبود که
 !

اوائل اسمت را که می شنیدم ، جانم به لبم می رسید

            بعد ها اصلا جانی نداشتم که بخواهد به لبم برسد  ...


اوائل فرق داشت
 ...

اوائل دلم که می گرفت ، صدایم هم می گرفت از گریه  ...

بعد ها دوستانم مرا با صدای گرفته ام می شناختند ...


اوائل قرار گذاشته بودیم

 فقط روز های تعطیل سیگار بکشم

                        بعد ها خوردیم به تابستان 

 

شرایط عوض شد وگرنه اوائل اینطور نبود که  ...


اوائل روی تخت خوابم که می افتادم ، فکرت رهایم نمیکرد

بعد ها از تخت خوابم بلند نشدم  !


اوائل
آرام جانم بودی

           بعد ها دردت به جانم بود


اوائل
دوستت داشتم

بعد ها چیزی جز دوست داشتن ات نداشتم


اوائل من بودم

       بعد ها تـــو شدم


حالا را نبین

اوائل اینطور نبود که  ...

            این اواخر اینطور شد  ...



 

سجاد شهیدی

 



تعداد کل صفحات: 3


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات