میان من و تو
فاصله
یک باران ست
و خیالت که
مرا از پنجره می گیرد
و می
برد قدم
زنان تا عشق
می رسم به تـــو
با تن
پوشی از آغوش
و دست هایی پر از طراوت اوّلین سلام
گل سرخی
که گلبرگ گلبرگ
در صدای
عطرها
هجا
می کند تو را ...
میان من و تو
فاصله
یک باران ست
پرویز صادقی