حوالی من که می آیی ،
هرگز به اشک هایت اجازه نده پایین بیایند
من قلب نازکی دارم
که اگر فریب بخورد ،
دروغ بشنود ، می شکند
که با نداشتنت ، دوری ات ، نبودنت ، می شکند
با اخمهایت، با قهرت ، با رفتنت ، می شکند
اما با هیچ چیز
تکه تکه نمیشود
نمیسوزد ، نمیمیرد
جز اشکهای تـــو
...
با منی
هرگز به اشک هایت
اجازه نده پایین بیایند
بیتا فیروزکوهی