جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
با من باش ...

بپوش مرا ، ولی برعکس !

که در آغوش بگیرمت طولانی ...

تا نفس هایمان گره ی کور بخورد !


که لب هایمان در راه برگشت

 از میهمانی پاییزی هم 

راه خانه را گم کنند !

 

تن کن مرا ، تنگ ...

که صدای ترک استخوانهایم

گم شود در خش خش عاشقانه ی پیاده رو !

 

با من باش

از این پاییز تا همیشه ....

 

 

حامد نیازی



شاعر : حامد نیازی ,
راستش را بخواهی ... خوشم می آید

بیا لباس هم باشیم و

دکمه دکمه روی تن هم بوسه بدوزیم

 

دلم می خواهد

دست من در آستین تو باشد

دست تـــو در آستین من

 

طوری که عطر تنمان گیج شود

و آغوش ، نفهمد چه کسی 

آن یکی را بیشتر از آن یکی دوست دارد

 

راستش را بخواهی

من از این جنس سردرگمی ها

که نمی دانی

تار عاشق تر است یا پود ،

خوشم می آید ...





رسول ادهمی



شاعر : رسول ادهمی ,
در خواب تـــو ...

در خواب تـــو

بیدار بودم 

سرگردان و بیدار 

حتا همان لباس صورتی هم تنت نبود 

موهات دور صورتت... 

دیده‌ای ماه خرمن می‌زند ؟ 

آسمان مثل پرده‌های سیاه 

از دور صورتش فرومی‌ریزد 


دیده‌ای ؟
... 

نفس می‌زدی و من

 بین لب‌ها و سینه‌هات 

سرگردان بودم

 

گفتی کجایی ؟ 

گفتم سرگردانی

 قید زمان است ، نه مکان ...

 

 

عباس معروفی



خوش به حال ...

باد با رقصیدن از پیراهنت رد می شود

آب سرمست است وقتی از تنت رد می شود

 

من که دورم از تـــو ، اما خوش به حال هر نسیم

وقتی از گل های سرخ دامنت رد می شود

 

خوش به حال لرزش دستی که با لرزیدن از

مرزهای دکمه ی پیراهنت رد می شود  !

 

خوش به حال گردش سیاره  وقتی نیمه شب 

از مدار چشم های روشنت رد می شود  !

 

خوش به حال هرم آن بازوی عریانی که گاه

مثل پیچک های باغ از گردنت رد می شود  !

 

من که گفتم "چشم" ، اما خوش به حال هر که از

"لطفا از این بیشتر نه!" گفتنت رد می شود  !

 

 

اصغر عظیمی مهر



برگرفته از : کوچه باغ شعر ,
عطر تنت


لباس هایت را درمی آوری ؛

            انگار دارند پرتقال پوست می گیرند؛

 

عطرش تمام اتاق را ...

 

 

آبا عابدین



زن که باشی ...

زن که باشی

نمی توانی انکار کنی

             تشنه ی بوی تن مردت هستی

همیشه و هر لحظه دست خودت نیست

زن که باشی

آفریده می شوی برای عشق ورزیدن 

برای نگاههای مهربانانه 

            برای بوسه های آتشین

زن که باشی تمام تنت

طعم تلخ عطر گس مرد را می طلبد

زن که باشی

سرشاری از عاشقی های ناتمام

            پر شده ای از زیبایی از هر زیبایی

زن که باشی

 اما دست خودت نیست

اگر مردت طعم لب هایش طعم تو را بدهد

تمام هستی مردانه اش را

 با تمام وجودت دوست خواهی داشت

                             بی آنکه ذره ای کم بگذاری



 فروغ فرخزاد



دوست داشتن تـــو

عشق من  !


بارها با نفس‌هام

به نقطه نقطه‌ی تن ات گفته‌ام


دوست داشتن تـــو

            گفتنی نیست ،

                        تماشایی ست ...

دست‌هام شاهدند !

 

 

عباس معروفی



تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات