جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
مدت هاست ...

مدت هاست

می خواهم بگویم :

                 "دوستش دارم"

اما ...

شما که غریبه نیستید ، رویش را ندارم


می خواهم بگویم :

عاشق چشمانت شده ام

                        اما شرم می کنم

می ترسم بگویم ؛

بودنت حالم را خوب می کند

صدایت ، زیباترین آهنگ شب هایم می شود

می ترسم بگویم

او هم ماندنی نباشد ...

آدم ها را که می شناسی

تا بوی دوست داشتن به مشامشان می رسد

هنوز نیامده ، هوای رفتن به سرشان می زند


 

حاتمه ابراهیم زاده

 



برگرد

وقتی رفتی

            تازه فهمیدم ؛

"چقدر تو را دوست داشتم"

برگرد

مگر همین را نمیخواستی

این روزها زیاد دلم برای تو تنگ میشود

 


میلاد افشین



تو که رفتی

تـــو ...

که رفتی ، پرنده ها

            با هیاهو به کنار من آمدند  !

 

اما

نیمی از

     قلب من 

             مـــرده  بود  ...

 

 

احمدرضا احمدی



پشت این شعر مردی می گرید ...

مگر می شود

بوی "تو" را داشت و

             خاطراتت را بوئید و ...

 

تو نباشی و اشک نباشد ؟!!

 

وااای ...

باز آبی پوشیده ای ؟

            چقدر به تو می آید این لباس

 

می دانی ؟

آبی توئی وقتی عاشقی

            همین ؛ آبی از تو رنگ می گیرد

 

مهربان

من که پا به پای تو آمده ام

        فقط نمی دانم چرا این بار تنها رفتی ؟

 

چقدر گفتم که بیا و نرو ؟

چقدر گفتم حالا که می روی زود بیا !

 

وقت رفتن یک آن ایستادی

در ازدحام نگاه ها ، نگاهم کردی

                        دستی تکان دادی و آرام رفتی ...

 

پشت این شعر مردی می گرید ...

 

 

بهمن زارع




روزهای خاكستری

بعد رفتنت

نه آغوش پنجره

  اشتیاقی به صبح دارد

نه خلوت شب 

میلی به ماه و ستاره ...

 

من مانده ام و پرده های آرام

            این اتاق تیره و تارهای عنكبوت ...

 

اینجا

احتمال زندگی كم است

 

بر نگرد !

 

 

سارا شاهدی

 



شاعر : سارا شاهدی ,
تنهایی یک نفر حرمت دارد ...

آدم های کمی

هستند که می دانند ،

            تنهایی یک نفر حرمت دارد ...

همین طور بی هوا

 سرشان را پایین نمی اندازند

                        و بپرند وسط تنهایی آن فرد  !

چون خوب می دانند

 که اگر آمدند ، باید بمانند ؛

                        تا آخرش باید بمانند ؛

آنقدر که دیگر

 تنهایی وجود نداشته باشد . ..

 

و گرنه مسافرها ،

همیشه موقع خداحافظی ،

            تنهایی را هزار برابر می کنند  !


 علیرضا اسفندیاری




گل سرخ

تا روزی که بود ،

دست‌هایش ...

       بوی گل سرخ می‌داد


از روزی که رفت ،

گل‌های سرخ ...

بوی دست‌های او را می‌دهند



واهه آرمن



شاعر : واهه آرمن ,

تعداد کل صفحات: 7


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات