جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
اسب زخمی


فقط شلّیک کن ، این آخرین راهه

بزن تیر خلاصو قصّه کوتاهه

یکی ، بود و نبودُ با خودش برده

بهت گفتم ، کلاغ قصّه مون مرده ...


نگفتم تا نیای آروم نمی گیرم ؟

نگفتم جون به لب می شم ، نمی میرم ؟

نگفتم آخر این قصّه می اُفتم ؟

بدون تو نمی تونم ، بهت گفتم ...!


تـــو حال اسب زخمی رو نمی فهمی

بکش این ماشه رو ، بانوی بی رحمی

بکش این ماشه رو ، تو خوده این زخمی


من از تو زخمی ام اما ، نمی خوام مرهمم باشی

نه حتی لحظه ی آخر ، تو تنها همدمم باشی


تـــو حال اسب زخمی رو نمی فهمی

بکش این ماشه رو ، بانوی بی رحمی

بکش این ماشه رو ، تو خوده این زخمی


فقط شلّیک کن ، این آخرین راهه 


کامران رسول زاده



میدونم

وقتی تو نیستی تنها می مونم

            از همه ی دنیا دست می کشم 

جای دوتا مون گریه می کنم 

            جای دوتامون نفس می کشم 

 

این که اسمش زندگی نیست 

من بدون تو دیوونه ام

به هوای تو نشسته ام 

ولی می دونـــم  ...

مـــیدونم  ...

واسه من دیگه توی قلب تو جا نیست 

می دونم ... 

دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست 

تا وقتی که

 بی تو بارون توی کوچه ها میباره

            می دونم تنهایی من و تنها نمیزاره 


آخرش یه روز قلب تو دیگه 

حتی اسممو از یاد می بره 

پنجره ها رو باز می کنی تو 

خاطره هامو باد می بره 

این که اسمش زندگی نیست 

من بدون تو دیوونه ام

به هوای تو نشسته ام 

ولی می دونـــم  ...

مـــیدونم ...

واسه من دیگه توی قلب تو جا نیست

می دونم ... 

دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست 

تا وقتی که

 بی تو بارون توی کوچه ها میباره

            می دونم تنهایی من و تنها نمیزاره 

 



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات