جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
لب های تـــو

لب های تـــو

   روزهای قرمز تقویم منند !

 

برای بوسیدن شان

        باید همه چیز را تعطیل کرد !

 

 

محسن حسینخانی




♫ تا نفس هست

 

رفتم از دست بیا ، تا نفس هست بیا

تا مسیرمون نرفته سمت بن بست بیا

 

گاه و بی گاه بیا ، با دلم راه بیا

دیگه کوتاهی نکن کمی کوتاه بیا

 

بی دل و مست با من هم دست

مثل این دل که به لبخند تو پیوست

 

رفتم از دست تا نفس هست 

پا به پای من و هم دست دلی مست بیا

 

بیا بیا

 

عشقی کمیاب بیا ، مثل مهتاب بیا

مثل بارون رو تن خاک ، منو دریاب بیا

 

تا زمان هست بیا ، تا توان هست بیا

بهترین صورت عشق تا جهان هست بیا

 

بی دل و مست ، با من هم دست

مثل این دل که به لبخند تو پیوست

 

رفتم از دست تا نفس هست 

پا به پای من و هم دست دلی مست بیا

 

بیا بیا

 

 

امین بامشاد



پیراهن سفید گلدار

شعر ؛

پیراهن سفید گلداری ست

که من برای روزهای بی من ات دوخته ام !

 

روزهای بی هوایی که

             شاید دوباره ، تنت را هوایی کند ...

 

 

کامران فریدی

پیراهن سفید گلدار



یاد بگیر جانم !

یاد بگیر جانم !

دوست داشتن

برای خاطر چشم و ابرو نمی ماند

عشق

به احترام اندام تراشیده ی هیچکس

روی پاهایش نمی ایستد

فراموش نکن

برجسته ترین لباس ها

آخرسر جایش گوشه ی کمد 

لا به لای یک دنیا لباس های خانگی گشاد

که تو را هم بستر رویاهای شیرین شبانه می کنند ، جا خوش می کند

یادت نرود

دنیا دنیا لوازم آرایش هم که داشته باشی

با یک آب تمامش پاک می شود

 

و تو می مانی ، خود تـــو

که به گمانم

یادت رفته وقتی لبخند می زنی

زیباترین مخلوق خدا را نشان دنیا می دهی

به دل ات بسپار اگر کسی آمد

که خود تو را

که روزهایی می رسد ،

که هیچ حوصله ی  آراسته بودن را هم نداری ...

نگاه خواهانش را به تو بدوزد !

و بگوید ...

امروز کدام یک از لبخند هایت را پوشیده ای

که اینقدر دلنشین تر شده ای ؟

خودش را بسپارد به روزگارش

تا تو بشوی بانوی لحظه هایش ... !

 

عادل دانتیسم 



یک بغل شعر نگفته

تـــو آمدی

و بی آنکه بدانی ،

خدا با تو برای من یک بغل شعر نگفته فرستاد

 

حالا بنشین و تماشا کن

 

چگونه آیه آیه

کتاب رسالت تو را خواهم سرود ...

                         پیامبر از همه جا بی خبر ؛ من !

 

 

افشین یدالهی



گل قشنگم !

تو لیلی نیستی ؛

من اما ...

مجنون حرف هات می شوم !

دیوانه ی دست هات

            مبهوت خنده هات

گل قشنگم !


شیرین نیستی ؛

ولی من ...

صخره های شب را

            آنقدر می تراشم

                        تا خورشیدم طلوع کند

و تـــو

در آغوشم بخندی ...



عباس معروفی



دوستی

من

از میان واژه‌های زلال

            دوستی را برگزیده‌ام ،

آن‌جا که

برف‌های تنهایی

                آب می‌شوند
           

در صدای تابستانی یک دوست

 

 

 

ناهید عباسی



تعداد کل صفحات: 4


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات