دست هایت را
دور من گره بزن
مرا وادار به گفتن نامت کن
مثل نخی که دانه های تسبیح را
دور هم جمع کرده ، بغلم کن
من
مقصدم گیسوت نباشد
همه ی دوستت دارم
هایم
می
ریزند ؛ گم می شوند .
رسول ادهمی
نظرات
دست هایت را دور من گره بزن
مرا وادار به گفتن نامت کن مثل نخی که دانه های تسبیح را دور هم جمع کرده ، بغلم کن
من مقصدم گیسوت نباشد همه ی دوستت دارم
هایم می
ریزند ؛ گم می شوند .
رسول ادهمی شاعر :
رسول ادهمی ,
سه شنبه 6 مهر 1395 .:|:. 21:08 .:|:. علی ساطع گاهی چه بی گناه ، دلت پیر میشود اینجا همان دمی است که زود دیر میشود گاهی به رغم تشنگی عشق
، عاقبت با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود بی رحم چون کمان کمانگیر میشود گاهی همان گلی که به دل
پروراندی اش خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود گاهی که آرزوست بغل سازی اش
به مهر تنها سراب اوست که تصویر میشود گاهی نیایش ات که فقط بهر وصل بود چون نیست قسمتت ، به دلت تیر میشود گاهی صدای بارش باران که دلرباست با چتر تک سواره چه دلگیر میشود گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد من کم شوم ز یار ، چه تفسیر میشود گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل از تیزی و خطر ، چو شمشیر میشود گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل باید نشست و دید ، چه تقدیر میشود
قیصر امین پور شاعر :
قیصر امین پور ,
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 .:|:. 21:46 .:|:. علی ساطع نمی خواهم بجنگم تـــو
را می خواهم تنگ
در آغوش گیرم نمی خواهم بجنگم می خواهم بازی دیگری کنم
که در آن به جای جنگیدن همدیگر
را در آغوش می فشارند و می توان غلتان بر
قالیچه ای خندید و می توان هم را بوسید و بغل زد آن جایی که انگار همه پیروزند شل سیلور استاین شاعر :
شل سیلور استاین ,
جمعه 17 مهر 1394 .:|:. 14:24 .:|:. علی ساطع
مگر اینکه خواب داشتن مرا ببینی ... !
حالا که خواب هستم می توانم دستان تـــو را برای چند
لحظهای داشته باشم گلم ؟! در خواب کجا برویم ؟ پارک یا خلوتترین کوچههای شهر ؟!
نترس ! درست است که ذوق مرگ شده ام اما
زود نمی بوسمت ! زود مثل این شاه ماهی ندیده ها بغلت نمی کنم ! اصلاً آنقدر مهربان می شوم که
احساس امنیت کنی اصلاً کاری میکنم که خودت بگویی : پس
دستانت کو به روی سرم ؟! ... پرتت کنم به آسمان ؟ جیغ
بزنی ... یواش می ترسم گلم ! می خواهی پا برهنه بدویم تا خود خدا ؟! هدیه را کجا تقدیمت کنم ؟! لابلای بنفشهها یا لای شعر ؟! اصلاً می خواهی برویم پیش سالمندترین درخت شهر ... دارم کم کم به داشتنت عادت میکنم ، عجیب ! کاش بیدار نشوم کاش هیچگاه بیدار نشوم ... !
بهرنگ قاسمی شاعر :
بهرنگ قاسمی ,
پنجشنبه 12 شهریور 1394 .:|:. 16:57 .:|:. علی ساطع
سه شنبه 27 مرداد 1394 .:|:. 19:38 .:|:. علی ساطع تو از یک برگ می گفتی من اونو باغ می کردم همیشه کمترین هارو زیاد اغراق می کردم
یا جون ام این وسط بودُ یا احساس ام دخالت داشت تا یک قله نشون میدی ، میگم وقت صعودم هست بگو تا پیش مرگت شم ، توانش در وجودم هست !
من از یک ترسی اینجوری تو رو محکم بغل کردم !
چه ابری توی چشمامه ، بری رگبار می بندم
برو اما بعیدم نیست همون دورو ورا باشم ...
افشین مقدم شاعر :
افشین مقدم ,
چهارشنبه 20 خرداد 1394 .:|:. 19:20 .:|:. علی ساطع من کمی بیشتر از عشق تو را می فهمم ... راه زیاد است ، مهم نیست ! گاهی در این برهوت سرگردان می شوم ، مهم نیست ! باد پسم می زند مدام ، سرما می رود توی جانم ، مهم نیست ! خودم را بغل می کنم ! فقط می خواهم بدانم جاده هر قدر دراز
و طولانی باشد ، آخرش
یک جایی تو ایستاده ای ؟! بین راه گاهی آدم هایی را می بینم که آخر جاده شان هیچکس نیست ... از
این برهوت می افـتند به برهوت دیگر ! و همین هراسانم می کند ... و همین باعث می شود تنهایی خودم
را دوست بدارم ، آخر من که جز تـــو کسی را ندارم ... شاعر :
عباس معروفی ,
سه شنبه 5 خرداد 1394 .:|:. 19:29 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
گریه |
جمعه |
بوسه |
تنهایی |
چشم |
داریوش |
آسمان |
مرگ |
خنده |
عشق |
بانو |
باران |
لبخند |
ستاره |
پاییز |
پرنده |
لب |
تنها |
آغوش |
عاشق |
زمستان |
دلتنگی |
بهار |
شعر |
دل |
زندگی |
نگاه |
ماه |
دیدار |
دریا |
پنجره |
نفس |
ابی |
خواب |
رفتن |
دست |
بغض |
شب |
درخت |
قلب |
مو |
خورشید |
سیاوش قمیشی |
زن |
اشک |
غروب |
خیال |
گل |
باد |
دوست داشتن | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |