جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
معشوق ساده‌ی من

خدا اگر تـــو بودی

همه‌ی فصل‌ها بهار بود



از درخت‌های سیب ،

شراب انگور می‌چکید و

گیلاس‌ها یکی در میان ،

 انار شکوفه می‌دادند



از پیامبران اگر یکی زن بود تـــو بودی

بی‌کتاب و دستور

 بی‌مشق و سرمشق

بی‌جنگ و شمشیر


عشق اگر لباس می‌پوشید

در آینه ، لب‌های تـــو بودند که می‌خندیدند


اما تـــو نه خدایی ، نه پیامبر

معشوق ساده‌ی منی ...



حتی اگر دلت نیاید

دو تخم مرغ را برای پختن نیمرویی بشکنی


حتی اگر بلد نباشی

از دوست داشتن حرف بزنی

باز هم من برایت می‌میرم ...

 

کامران فریدی



بوی تـــو ...

بوی تو از خاک برمی‌خیزد

و با یاکریم‌ها به پرواز درمی‌آید .

 

پنجشنبه است ، دلبرکم !

تکان‌های دستم را ببین ؛

بوی تو پر می­کشد تا من

 

بوی تو دست می‌شود ، حلقه بر گردنم

بوی تو لب می‌شود ، می‌خندد ،

بوسه می‌شود بر پیشانی‌ام

 

چشم می‌شود ،

     اخم می‌کند به بی‌قراری‌ام

 

بوی تو ، بوی تو ...

 بوی تـــو دلتنگم می‌کند

 

بغض که می‌شوم

پر می­کشی و تنهاییآغاز می­شود.

 

هر روز من بی‌تو

 پنجشنبه است ، دلبرکم !

تکان‌های شانه‌ام را ببین ...

 

 

کامران فریدی



یلدا

بی تـــو

پاییـــز ،

طاعون سرخ بی مهریست

            که در ریشه درختان دویده است !

 

فصل زردی که

 آبانش ، آسمان ندارد

            و آذرش همیشه یلداست  ...

 

 

کامران فریدی

 

. . . . . . .


یلدا
،

بهانه ای بیش نبود ؛

 

برای شاعری تنها

            تا برایت بنویسد ...

 

وگرنه

شبانه طولانی بی تـــو ،

                  چه تبریکی دارد ؟!!!

 

 

ایرج تمجیدی

 



دلم برای راه رفتنت تنگ شده است

تـــو نیستی و

 پاییز از چشمهای

 مرد عاشق ی شروع شده است که

                  تمام درختان را گریسته است در سوگ رفتنت  ...


برنگرد،

که بر نمی گردی تو هیچوقت

            نمی خواهمم داشته باشمت

 

نترس

فقط بیا

در خزان خواسته هام

            کمی قدم بزن ، تا ببینمت

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است



کامران فریدی



لب های شیرین تـــو

هربار که

 تصمیم به پرهیز گرفته ام ؛

 

دستی مرا

 به لب های شیرین تـــو

                        زنجیر کرده است

 

من می ترسم

            از سرطانی که

                         در بوسیدن توست

 

 

 

کامران فریدی

 



پیراهن سفید گلدار

شعر ؛

پیراهن سفید گلداری ست

که من برای روزهای بی من ات دوخته ام !

 

روزهای بی هوایی که

             شاید دوباره ، تنت را هوایی کند ...

 

 

کامران فریدی

پیراهن سفید گلدار



فکر می کنی ...؟

حالا که رفته ای ؛

 

دلم برای تـــو

بیشتر از خودم می سوزد ؛

 

فکر می کنی

کسی به اندازه من

             دوستت خواهد داشت ؟

 

 

کامران فریدی



تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات