جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
صبح جمعه


صبح جمعه كه بیاید


از خواب بیدار شوم

تو نشسته باشی

 

تماشایم كنی و بگویی :


جانم

صبح جمعه ات بخیر ...

 

شاید این یک معجزه باشد


و تـــو

   پیامبر آرامش

          دل افروخته ی من ...

 

محمد سیمری



در خواب تـــو ...

در خواب تـــو

بیدار بودم 

سرگردان و بیدار 

حتا همان لباس صورتی هم تنت نبود 

موهات دور صورتت... 

دیده‌ای ماه خرمن می‌زند ؟ 

آسمان مثل پرده‌های سیاه 

از دور صورتش فرومی‌ریزد 


دیده‌ای ؟
... 

نفس می‌زدی و من

 بین لب‌ها و سینه‌هات 

سرگردان بودم

 

گفتی کجایی ؟ 

گفتم سرگردانی

 قید زمان است ، نه مکان ...

 

 

عباس معروفی



کلمه‌ی شیرین

از میان جمله‌ی آدم‌ها بیرونت کشیدم

 

تـــو

 یک کلمه‌ی شیرین بودی

 

کلمه‌ی عشق نه

عشق تلخ است

 

کلمه‌ی دوستی نه ، شوق نه

دوستی گس است و شوق شور

 

تـــو

مثل کلمه‌ی خیال

  مثل کلمه‌ی خواب شیرین بودی

 

از میان جمله‌ی آدم‌ها بیرونت آوردم

      آوردم چون کلمه‌ای عزیز در پرانتز آغوش ام


مثل کلمه‌ی خواب

    پریدی و رفتی میان جمله‌ی آدم‌ها



شهاب مقربین 



به تـــو خواهم رسید ...

یک‌شب ؛

به دست‌هایت خواهم رسید

           از آن آغوش خواهم ساخت وُ

         خود را ، در آغوش تـــو خواهم دید

 

یک‌شب ،

به موهایت خواهم رسید

            از آن تا خدا بالا خواهم رفت

 

به لب‌هایت ،

و از آن بوسه خواهم چید

 به لب‌هایت خواهم رسید وُ

            بوسه خواهم چید وُ لبخند خواهم دید !

 

یک‌شب ،

به تـــو خواهم رسید

به شب‌ها ، به‌ روزها ، به خواب‌هایت

می‌دانم ...

 

می‌دانم ؛

می‌دانم یک روز

دستم به تمام خوابت خواهد رسید !

 

 

افشین صالحی

 



اگر چشم هایت ...

من ساده می گویم

اگر چشم هایت مرا می پسندید

کارهای عجیب می کرد

            دیوانگی های عجیب و غریب

 

چیز زیادی نمی خواستم ...

 

فقط سری که شب ها

             روی سینه ات بخواب رود

 

روزها زود بلند می شدم

و آنقدر دوستت می داشتم

            که نفهمیم چگونه پای هم پیر شدیم

 

 

رسول ادهمی

 



شاعر : رسول ادهمی ,
دلم دست هات را می خواهد

دلم صدات را می خواهد

            بوی موهات را می خواهد

 

وقتی خوابی

پشت آن پلک های معصوم

            آرامش نفس هات را می خواهد

 

اینجا در غیبت تـــو

سرم را در لباست فرو می برم

و آرام نمی گیرم

 

دست هات کجاست گل من؟

            دلم دست هات را می خواهد.

 

عباس معروفی 

 



بوسه‌ای به طعم هر چه تو بخواهی

بخواب تا نگاهت کنم

               و برای هر نفس تـــو ،

 

بوسه‌ای بنشانم

        به طعم هر چه تو بخواهی  ...

 

 

عباس معروفی

 



تعداد کل صفحات: 6


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات