جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
بوسه شب یلدا


از این روزهای پر عبور

از این تقویم بی نشان ؛

من آن بوسه ی شهریوری را

گذاشته‌ام روی پیشانی ماه

 

شب های یلدا

کنار پنجره بخواب

 

بوسه ی طولانی

دلچسب تر است عشق من !

 

 

علیرضا اسفندیاری

 



آخرین شب سال

آخرین شب "سال" است  !

 

و من به اندازه ی

 تمام دقیقه های این سال

 دلم برایت تنگ شده است !

 

و ای کاش فردا بیایی و

کمی مرا "تحویل" بگیری !

 

و اگر نیایی

باز هم سال دیگری شروع میشود

و من باز هم همان

            آدم تنهایی میشوم

 که سال پیش بودم !

 

محسن دعاوی



شاعر : محسن دعاوی ,
ز تمام بودنی ها ، تو همین از آن من باش

چه شب بدی است امشب ، که ستاره سو ندارد

گل کاغذی است شب بو ، که بهار و بو ندارد


چه شده است ماه ما را ، که خلاف آن شب ، امشب

ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد ؟


به هوای مهربانی ، ز تو کرده روی و هرگز

به عتاب و مهربانی ، دلم از تو خبر ندارد


ز کرشمه ی زلالت ، ره منزلی نشان ده

به کسی که بی تو راهی ، سوی هیچ سو ندارد


دل من اگر تو جامش ، ندهی ز مهر ، چاره

به جز آن که سنگ کوبد ، به سر سبو ندارد


به کسی که با تو هر شب ، همه شوق گفت و گو بود

چه رسیده است کامشب ، سر گفت و گو ندارد


چه نوازد و چه سازد ، به جز از نوای گریه

نی خسته یی که جز بغز تو در گلو ندارد


ره زندگی نشان ده ، به کسی که مرده در من

که حیات بی تو راهی ، به حریم او ندارد


ز تمام بودنی ها ، تو همین از آن من باش

که به غیر با تـــو بودن ، دلم آرزو ندارد

 

 

حسین منزوی



شاعر : حسین منزوی ,
شب های بی تـــو بودن


شب هایی که

ماه را ، در آسمان می بینم ،

فکر می کنم تویی که پنهانکی نگاهم می کنی  …

می بینی ماه من !

شب های بی تـــو بودن

چگونه می گذرد ؟!

 

عادل دانتیسم



اگر چشم هایت ...

من ساده می گویم

اگر چشم هایت مرا می پسندید

کارهای عجیب می کرد

            دیوانگی های عجیب و غریب

 

چیز زیادی نمی خواستم ...

 

فقط سری که شب ها

             روی سینه ات بخواب رود

 

روزها زود بلند می شدم

و آنقدر دوستت می داشتم

            که نفهمیم چگونه پای هم پیر شدیم

 

 

رسول ادهمی

 



شاعر : رسول ادهمی ,
اتفاقی تلخ

اینجای رابطه

اتفاقی تلخ در حال افتادن است

 

که شاید به کشف جاذبه کمک نکند

            اما می‌تواند به ندیدنت ختم شود

 

من چندین شب است

            از تخت‌خوابم می‌شنوم ...

                         کسی دارد توی دل ات جا باز می‌کند

 

نیما معماریان



بی کسی

لب‌هایت

به جان دیگری می‌افتد

            دردهایت به شب من

این مشروب‌ها

 بی تو سری را گیج بی كسی نمی‌كنند

تـــو

 از تمام جمع‌های بی من

                 تا می‌توانی لذت ببر 


من به دراكولایی قناعت كرده‌ام

 كه از بی كسی تنها خون خودش را می‌خورد

 

 

  هومن شریفی

 



شاعر : هومن شریفی ,

تعداد کل صفحات: 6


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات