روزگاریست که دردت شده در من جاری
زجرکش کرده مرا بستر این بیماری
باورت می کنم ای عشق
، تو هم باور کن
دلم از دست تو برداشته زخمی کاری
من به شهریور
چشم تـــو ارادت دارم
تو به دی ماه
دلم گوشه ی چشمی داری ؟
همچنان کشته ی مژگان توأم ، حرفی نیست
گرچه این هم شده دیگر سخنی تکراری
پشت گرمم به تو ، گرمای تموزی انگار
پشت گرمم به تو ای عشق ، اگر بگذاری
جواد کلیدری