جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
چای عصر یک مرداد

بیایی آرام توی فکرم ، ریز ریز

از توی سرم بیاورمت پای قندان روی میز

پشت به پنجره ی اتاق

 

بریزیمت توی استکان چایم

مثل دانه های هل 

مثل تکه های دارچین 

مثل لیمو های امانی

که بمانی 

 

بریزم و سربکشم تمام تو را

که مثل مزه ی خوب چای عصر یک مرداد

بمانی برای روزهای سرد بهمن ماه ...

 

 

حمید جدیدی






شاعر : حمید جدیدی ,
ساده نیست بانو !

راست می گفتی بانو !

 

دلدادگی آنقدرها هم که

 فکرش را می کردیم، ساده نبود .

 

ساده نیست ؛

دل که می دهی ،

انگار خودت را دودستی تقدیم او ی قصه کرده ای

 

بخندد ، می خندی

اشک بریزد ، اشک نمی ریزی ؛ سیل می باری .

 

سرد باشد، 

مرداد با همه گرمایش

 به حالت برف می بارد ...

 

و انتظار ...

امان از این انتظار که می شود

 کار هر روزه که هیچ ؛  کار هر ثانیه ات

 

ساده نیست بانو !

 

 

عادل دانتیسم



بدجور دلتنگم ...

به مردادی ترین گرما قسم ، بدجور دلتنگم

شبیه گچ شده از دوری ات ، بانوی من ، رنگم !

 

حسودی می کند دستم به لب هایی که بوسیدت !

و من بیچاره ی چشم تو ام ... با چشم می جنگم !

 

تنم از عطر آغوش تو دارد باز می سوزد 

جهنّم شد بهشتم ؛ تا پرید آغوشت از چنگم

 

نظام آفرینش ناگهان بر عکس شد ، دیدم

زدی با شیشه ی قلبت شکستی این دل سنگم !

 

گلویم را گرفته بغضی از جنس سکوت امشب

"گل گلدون من ..." جا باز کرده توی آهنگم !

 

بدم می آید از اینقدر تنهایی ... و دلشوره 

ازین احساسهای مسخره ، از گوشی ام ، زنگم !

 

فضای شعر هم بدجور بوی لج گرفته ، نه ؟

دقیقاً بیست و یک روز است گیج و خسته و منگم !

 

تو تقصیری نداری ، من زیادی عاشق ات هستم 

همین باعث شده با هر نگاهی زود می لنگم !

 

همان بهتر که از هذیان نوشتن دست بردارم 

به مرگ شاعر چشمت قسم ... بدجور دلتنگم

 

 

امید صباغ نو



زانو زدنم پیش تو بس نیست ؟

ماهی که به جادوی نگاه تو اسیرم 

یک دم بنشین با من و غم های اخیرم 

 

چون آهوی دل خسته ی جنگل زده ای که 

با پای خودش آمده در پنجه ی شیرم 

 

فرقی نکند مقصد من چیست ، به هر حال 

هرجا که بخواهم بروم باز مسیرم ....

 

رد می شود از کوچه ی بن بست تو ، آنگاه 

بیست و سه دقیقه لب آن پنجره خیره م

 

تا شب همه شب خواب به چشمم بنشانم

تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم

 

باید « تو» بگویی شبت آرام عزیزم

تا با نفس گرم تو آرام بگیرم 

 

یک لحظه اگر تلخ شود طعم نگاهت 

بر کرده و ناکرده ی خود عذر پذیرم 

 

من آتش مردادم و تو غیرت تیری 

من زاده ی مرداد ولی عاشق تیرم

 

معشوق جفا پیشه ی بی رحم دل آزار  !

زانو زدنم پیش تو بس نیست ؟ بمیرم ؟؟

 

 

 نفیسه سادات موسوی

 

 



ما بدهکاریم ...

ما بدهکاریم ...

             به کسانی که

                         صمیمانه ز ما پرسیدند :


- معذرت می خواهم ؛

                         چندم مرداد است ؟
 

و نگفتیم ...

            چونکه مرداد

             
 
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است

 

 

 

حسین پناهی

 

 

 

 

+ امرور چهارشنبه ، اول مرداد است

مرداد داغ دست تو



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات