جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
راستی سال تازه مبارک

سلام

سلام علاقه‌ی خوبم

            علاقه جان من ، خوبی ؟

حال می‌کنی

 در این بهار بی‌هم

            در این اوضای بلبشوی دوزار

در این دلتنگی‌های مدام

            هی گفتن‌های همیشه

حال می‌کنی در این روزهای بی‌هم بیهوده ؟

شوخی کردم

نرنج علاقه‌ی عزیزم !

            ما که بی‌همی نداریم

                     ما که لحظه‌های بی‌خیال نداریم

ما پریم از خواب‌های ناز

             بر شانه‌های دلخوری‌های هم

ما که پریم از گفتگوهای همه‌چی

                        از عصر‌های چای و داد و فریاد

نگران گوش‌های همسایه نباش !

بگذار آن‌ها هم دلخورهاشان را هوار کشند

                        شاید روزی به خیال شادی‌ برسند

راستی

سال تازه مبارک

سلام

می‌دانی هنوز دوستت دارم ؟

 

بخند !

منم خنده‌ام گرفت

            بیا باهم بخندیدم

 

این روزها خنده سخت است

که سخت نباشد علامت تمسخر است !

بیا علاقه‌ی خوب

            بیا به‌هم بخندیم

                        من به تو ، تو به من

بگذار دنیا به تمسخر ما هم شده بخندند

آن‌قدر که پوزخند‌شان خنده شود و

قهقه‌هاشان ، گریه‌های بغض‌های چندساله‌شان

بیا علاقه‌ی خوب

            بهار شده است

بیا در آغوش هم

کمی گریه کنیم ، تا بخندیدم

راستی

سال تازه مبارک

سلام

می بوسمت  ...



 افشین صالحی



دلم می خواست ...

دلم می خواست

وقتی می آمدی خواب باشی

بعد من در چشم هایت نگاه می کردم

                                     و خودم را می دیدم

می خواستم وقتی بیایی هوا خوب باشد

 

شب اگر بود ماه داشته باشد

و روز اگر بود ،

روزیش هم ، همراه خودش بود

                        و آفتابش ناز تابیده بود

وقتی می آمدی دلم می خواست

                        بهار شده باشد یا پاییز یا زمستان یا  ...

هر چی ...!

    وقتی می آمدی

            دلم می خواست بیایی  ...



افشین صالحی



چقدر خوب بود تـــو ، گل من بودی

چقدر خوب بود

   تـــو ، گل من بودی

            هر روز به تو آب می‌دادم  !


علف چرک های تو را

می شستم‌ و به بوی تنت ،

                        مغرور می‌شدم

شب‌ها کنار لب ات

رویا بو می‌کردم ‌‌‌و

            روزها ، حسادت دنیا را

چقدر خوب بود

   تـــو ، گل من بودی


برای تـــو ...

 یک گلدان کوچک زیبا می‌ساختم

با یک باغچه و حوضی پر از انار

خوابت را

کنار پنجره آفتاب می‌دادم‌‌و

برای صبحانه‌ات ، هوای تازه شمال می‌خریدم

چقدر خوب بود

    تـــو ، گل من بودی !

 


افشین صالحی



کجا مانده ای بیا ...

سلام علاقه جان ؛

 

فصلی ورق خورد

            اینهم از زمستان

زمین به دور خورشید می چرخد ،

             من به مهر به دور تو می گردم

کجا مانده ای بیا  ...

نه این که سردم باشد ، نه ...   !

هیمه ی خیال تو همیشه روشن است

             و اجاق دوستت دارم همیشه گرم . ..


من با دست های تو

 شادترین فصل سرما را می سازم

و با دستمالی سبز ،

چشم های خیس پنجره را پاک می کنم

آواز می خوانم ...

 از تو می گویم ، مهربانم

برای گنجشک هایی که هی بهانه می گیرند

علاقه قشنگم

راه دور است و هوای

            این روزهای روزگار ، بس سرد

زودتر بیا

تو که باشی ،

هیچ زمستانی حریف بهار خانه نخواهد بود . ..

کافیست لبخند بزنی

            تا آب شوند تمام یخ ها

                        دنیا مست کند ، عاشق شود

 

هوا باز هم پر شود

 از بوی سیب و سلامی تازه

 

من کیف کنم

و جسارتم گل دهد 

تا بگویمت : دوستت دارم

                        تا همیشه ی هنوز ...

 


 افشین صالحی



نمی خواستم اما ...

نمی خواستم ناراحتت کنم ، اما انگار کردم  !

با "دوست داشتن" زیادم

با هی "ببینمت" هایم

با همیشه "ببخش" ‌ها


 و همیشه  ...

"دلم برای تو تنگ شده"‌ هایم . ..


نمی خواستم ناراحتت کنم ،  اما انگار کردم  !

وقتی که با

شانه‌های بالا گرفته از تو می‌گفتم

            وقتی که نام تو را بلند می‌خواندم

وقتی که در همیشه ، هر جا

                        تو را به نام کوچکت صدا می‌کردم


نمی خواستم ناراحتت کنم اما انگار کردم  !

وقتی که آن همه

            تو را خواب دیدم  ...

نمی خواستم اما  ...



 افشین صالحی



تو را ببینم ...

تو را ببینم ...

 می‌بوسم ، نوازشت می‌کنم

                        برای تو خواب تعریف می‌کنم

تو را ببینم، بغل می‌کنم

            تمام رویاهایم را می‌بینم

                        و به تمام آرزوهایم می‌رسم

تو را ببینم

خوب می‌شوم ، آقا می‌شوم

 

به تو سلام می‌دهم

نماز می‌خوانم و تو را شکر می‌کنم

تو را ببینم ...

 خیلی دوستت دارم

آخ !

تو را ببینم ،

چه‌ قدر کار دارم  ...

 

 

افشین صالحی



دل

گاهی آدم دلش

 

 فقط یک

 " دوستت دارم "

            می‌خواهد که نمیرد ...

 

 

افشین صالحی

 



تعداد کل صفحات: 4


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات