جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
دلم آرام آرام ...

حاشیه دفترش نوشت  : 

آدم عاشق

            به آسانی‌ نمی‌‌میرد

یک روز سرد بارانی

دستش را می‌گذارد روی قلب اش

            و اجازه می دهد ، دل اش آرام آرام بگیرد

 

نوشت

من از این عشق ردّ نمی شوم

            من در این عشق حل می شوم

 

نوشت

بیزارم از روز‌های سرد بارانی

دفترش را بست

و دستش را گذاشت روی قلب اش ...



نیکی‌ فیروزکوهی



هنوز تمام نشدی !

وقتی هنوز

آرزوی تکرارش را دارم

            یعنی هنوز تمام نشدی

 

یعنی

در این هوای بلاتکلیف

            چیزی مرا به یاد تـــو می اندازد

 

یعنی دلم عجیب گرفته

یعنی چرا نمی میری ؟ ... لعنتی !

 

به خوابم

 که می توانی بیایی

هر شب که نه ...

             هر وقت حوصله داشتی

 

هر وقت

خواستی برایت شعر بخوانم

             شاید ، پایت به بیداریم هم باز شد

 

خدا را چه دیدی ؟

 

یکی از بوسه هایت را لای قرآن بگذار

 

تا اگر

عید امسال

دل ات هوای مرا کرد

                   شرمنده نشوی !

 

 

نیلوفر لاری پور



تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور كه نیست

تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور كه نیست

یا نگاهم بكند چشم تو ، مجبور كه نیست

شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی

با توام ! خانه ی تنهایی من دور كه نیست

آنكه با دسته گلی حرف دلش را میزد

پرِدرد است ولی مثل تو مغرور كه نیست

نازنین ! عشق که نه ، اخم شما قسمت ماست

عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست

تو مرا دیدی و از دور به بیراهه زدی

تو نگو نه ٬ دل دیوانه ی من كور كه نیست

خواستم دل بكنم از تو ولی حیف نشد

لعنتی غیر تو با هیچ كسی جور كه نیست

مشكل اینجاست نگفتی تو به من ٬ می دانم

تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور كه نیست



زهرا حسینی



دلم می خواست ...

دلم می خواست

وقتی می آمدی خواب باشی

بعد من در چشم هایت نگاه می کردم

                                     و خودم را می دیدم

می خواستم وقتی بیایی هوا خوب باشد

 

شب اگر بود ماه داشته باشد

و روز اگر بود ،

روزیش هم ، همراه خودش بود

                        و آفتابش ناز تابیده بود

وقتی می آمدی دلم می خواست

                        بهار شده باشد یا پاییز یا زمستان یا  ...

هر چی ...!

    وقتی می آمدی

            دلم می خواست بیایی  ...



افشین صالحی



کسی هست که نیست

نفسم بند نفس های کسی هست که نیست

بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست

غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها

شاعری محو تماشای کسی هست که نیست

 

درخیالم وسط شعر کسی هست که هست

شعر آبستن رویای کسی هست که نیست

کوچه در کوچه به دستان تو عادت می کرد

شهری از خاطره منهای کسی هست که نیست

 

مثل هر روز نشستم سر میزی که فقط

خستگی های من و چای کسی هست که نیست

زیر باران دو نفر ، کوچه ، به هم خیره شدن

مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست

 

 

 احسان کمال



سوال است !

نفرین ؟!!!

نه ... سوال است !

 

چگونه دل ات آمد ، باران ام ...

 

اسیدانه

به من زخم بپاشی ؟

 

 

محمدعلی بهمنی

 



پاره شدن طناب یک اعدامی

سالها رو به قبله بودم


و می گفتم دیگر ...

هیچکس از من عاشقانه ای نخواهد شنید .

 

آمدی

  رد شدی

      بند دلم پاره شد

 

کاش می فهمیدی

چه لذتی دارد پاره شدن

                        طناب یک اعدامی !

 

 

لیلا کردبچه

 

 



تعداد کل صفحات: 16


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات