اگه این آخرین شعره ، اگه این آخرین آهنگ
بازم میخونم از شوق یه دنیای بدون جنگ
اگه این آخرین راهه ، اگه این آخرین پرده
منو با بوسه ای بسپار ، به یه دنیای بی بَرده
واسه تو باقی میذارم ، نهال سبز رویامو
امید با تو برگشتن ، به شهر آرزوهامو
واسه تو باقی میذارم ، جای خالیمو توو رگبار
نگاه بی قرارم رو ، توو عکس قاب رو دیوار
منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو
بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو
صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم
تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم
اگه این آخرین برگه ، اگه این فصل پاییزه
شریک این شرابی باش ، که توو گیلاسا میریزه
اگه این آخرین لحظه ، اگه این آخرین روزه
بذار اون جنگلی باشم ، که مغرورانه میسوزه
همه روزای تبعیدو ، کنار تو سفر کردم
پناه لحظه هام بودی ، من از تو برنمیگردم
چشات معنای آرامش ، نگاهت سرزمینم بود
همیشه مومنت بودم ، که لبخند تـــو دینم بود
منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو
بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو
صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم
تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم