جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
خورشید بی حجاب

تازه شو ، تازه مثل همین ترانه

فکر جنگل باش اگه باغ تو سوخته


فکر شاعر گرسنه باش همون که

حتی یک غزل به شیطون نفروخته


فکر نو کردن شب باش و سپیده

فکر دستی باش که دنبال کلیده


فکر دستی که رو چهل ستون ابری

دوباره خورشید بی حجاب کشیده


فکر من باش که هنوز مثل قدیمم

با همون رفاقت و همون سخاوت


با همون دل ، دل نبضی که همیشه

برای تو میزنه تا بی نهایت


اگه سقفمون شکسته میتونیم از نو بسازیم

میتونیم به هم صدائی ، به یکی شدن بنازیم


آی بنازم عاشقا رو که هنوز طلایه دارن

که هنوز حافظ شعرن ، همه از جنس بهارن


نگو قحط نوره اینجا ، عاشقامون خودِ نورن

برای دلتنگی تو همشون سنگ صبورن


نگو قحط نوره اینجا ، عاشقامون خودِ نورن

برای دلتنگی تو همشون سنگ صبورن


گریه رو به خنده بفروش که خراب خنده هاتم

باز بخون مثل قدیما که هوادار صداتم


روز نو ارزونی تو ، رخت و بخت و تخت تازه

دست تو هنوز میتونه روزگاری نو بسازه


نگو قحط نوره اینجا ، عاشقامون خودِ نورن

برای دلتنگی تو همشون سنگ صبورن


نگو قحط نوره اینجا ، عاشقامون خودِ نورن

برای دلتنگی تو همشون سنگ صبورن

 

شهیار قنبری




برای نوشتن نام توست ...

الفبا برای سخن گفتن نیست ،
            برای نوشتن نام توست

اعداد ؛ پیش از تولّد تو به صف ایستادند

                                    تا راز زاد‌‌روز تو را بدانند

دست های من

برای جستجوی تو پیدا شدند
            دهانم کشفِ دهانِ توست.

ای کاشفِ آتش
در آسمان دلم توده برفی ست
که به خنده های تو دل بسته است.


محمد شمس لنگرودی




برچسب‌ها : #خنده
این منم ؟


این منم ، ای غمگساران این منم

این شرار سرد خاکستر شده

این منم ای مهربانان این منم
این گل پژمردهٔ پرپر شده

این منم یا نغمه ای کز تار عشق
جست و غوغا کرد و خاموشی گرفت

این منم یا نقش صدها آرزو

کاین چنین گرد فراموشی گرفت

خنده بودم بر لبان زندگی

ناگهان در وحشتی پنهان شدم

ناز بودم در نگاه آرزو

اشک خونین درد بی درمان شدم

در کف بد مست بودم جام و او

بر سر سنگی شکست این جام را

چهره شد تاریخ غم ، تقویم درد

بس که بردم محنت ایام را

این منم ؟ نه ! من کجا و غم کجا ؟

خنده های جانفزای من چه شد ؟


سیمین بهبهانی



برچسب‌ها : #خنده
سکوت گزنده


گفتم بهار

خنده زد و گفت
 
ای دریغ  دیگر بهار رفته نمی آید

گفتم پرنده ؟

گفت اینجا پرنده نیست
اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست

 گفتم
درون چشم تو دیگر ؟

گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست

             اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست . . .

 

حمید مصدق

 



شاعر : حمید مصدق ,
برچسب‌ها : #خنده
خوش به حال من ...


گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست

چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست


خنده کن تا جای خون در من عسل جاری کنی

بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست


فتنه ها افتاده بین روسری های سرت

خون به پا کردی ، ببین! دعوا سر موهای توست


کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست

یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست


فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر

لشکری آماده پشت برج و باروهای توست


شهر را دارد به هم می ریزد امشب، جمع کن

سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست


کوک کن ، بردار سازت را ، برقصان و برقص

زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست


خوش به حال من که می میرم برایت اینهمه

مرگ ، امکانی به سمت نوشداروهای توست

 

 

رضا نیکوکار



برچسب‌ها : #خنده #آهو
آینه

تو آینه را می زنی می‌شکنی

                        من دلگیر می‌شوم ...


تو در همین خرده آینه ها
                         تکرار می‌شوی !


من می‌خندم

            می‌گویم :


"تو همیشه ناشیانه ماهرانه ترین کارها را انجام می‌دهی ! "


می‌خندی ....

من عاشق خندیدنت می‌شوم


من اشتباه نمی‌کنم
            که آینه را دست تو می‌سپارم

                                    یا دل به تو می‌بندم ....

 

 

مهدیه لطیفی

 



هدیه


هدیه ام از تولد ،
 گریه بود

خندیدن را تو به من آموختی

 

سنگ بوده ام ، تو كوهم كردی

برف بوده ام ، تو آبم كردی


آب می شدم

تو خانه دریا را نشانم دادی

 

می دانستم گریه چیست

خندیدن را تو به من هدیه كردی .

 

 

محمد شمس لنگرودی


24 سالگی



تعداد کل صفحات: 6


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات