جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
نمی خواهم بجنگم

نمی خواهم بجنگم

تـــو را می خواهم

            تنگ در آغوش گیرم

نمی خواهم بجنگم

می خواهم بازی دیگری کنم

 

که در آن به جای جنگیدن

            همدیگر را در آغوش می فشارند

و می توان غلتان

            بر قالیچه ای خندید

و می توان

هم را بوسید و بغل زد

           آن جایی که انگار همه پیروزند

 

 

شل سیلور استاین



گل قشنگم !

تو لیلی نیستی ؛

من اما ...

مجنون حرف هات می شوم !

دیوانه ی دست هات

            مبهوت خنده هات

گل قشنگم !


شیرین نیستی ؛

ولی من ...

صخره های شب را

            آنقدر می تراشم

                        تا خورشیدم طلوع کند

و تـــو

در آغوشم بخندی ...



عباس معروفی



♫ + جدایی

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ

گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تـــو یا مرگ


به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار

تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدانگهدار


بنویس مهلت موندن یه نفس بود

سهم من از همه دنیا یه قفس بود


بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم

سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم


من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پاییز

فکر چشمای تو بودم ، با دلی از گریه لبریز


شب عاشقونه ی من که حروم شد

مهلت بودن با تو که تموم شد


ندونستم باید از تو می گذشتم

وقتی از غربت چشمات می نوشتم


بنویس مهلت موندن یه نفس بود

سهم من از همه دنیا یه قفس بود


بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم

سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم


از جدا
شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ

گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تـــو یا مرگ


به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار

تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدانگهدار



   دانلود آهنگ جدایی با صدای معین



می دانم اما ...

می دانم بر نمی گردی !

 

می دانم که چشمم

به راه خنده های تو خواهد خشکید !

 

می دانم که در تابوت همین ترانه ها خواهم خوابید !

 

می دانم که خط پایان

            پرتگاه گریه ها ، مرگ است !

 

اما هنوز که زنده ام  !

 

 

یغما گلرویی

 



فقط یک سوال ؟

بوی یاس می‌‌دهی‌ ، طعم رز

ساده ، بی‌ آلایش

             انگار خود نیلوفری

باغ در باغ ، شقایق را

به لب هایت دوخته‌ای

            با آن خنده ی مریمی ات

از خواب که می‌‌پری

نسترن می‌‌خندد

            سنبل پرواز  !

فقط یک سوال ؟

با این همه هوو

            چگونه می‌‌سازی خانم ؟!!



بهرنگ قاسمی



اتفاق کوچک

وقتی می‌خندی

عشق

   کوچک‌ترین

             اتفاقی‌ست

                        که می‌افتد



مریم ملک‌دار




تو میتونی

وقتی جای خنده غم می‌شینه روی لبام

تشنه نوازشم ، خسته از خستگیام

 

وقتی که دستای من گرمی دستی می‌خواد

 وقتی یه لحظه خوشی به سراغم نمیاد

 

تو میتونی غمامو خواب کنی ، گونه‌های خیسمو پاک کنی

تو میتونی دلمو شاد کنی ، منو از درد و غم آزاد کنی

 

با همیشه عاشقت تو همیشه عاشقی ، تویی که مسبب لذت دقایقی

به تن مرده من تو میتونی جون بدی ، به رگای خشک من قطره قطره خون بدی

 

تو میتونی غمامو خواب کنی ، گونه‌های خیسمو پاک کنی

تو میتونی دلمو شاد کنی ، منو از درد و غم آزاد کنی

 

وقتی که شب می‌رسه آسمون سیاه می‌شه ، غم و غصه تو دلم قد یه دنیا می‌شه

وقتی که دستای تو خونه‌مون در می‌زنه ، دل من پشت دیوار از خوشی پرپر می‌زنه

 

تو میتونی غمامو خواب کنی ، گونه‌های خیسمو پاک کنی

تو میتونی دلمو شاد کنی ، منو از درد و غم آزاد کنی

 

تـــو میتونی   …

 

 

 



تعداد کل صفحات: 6


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات