بعد رفتنت
نه آغوش پنجره
اشتیاقی به صبح دارد
نه خلوت شب
میلی به ماه و ستاره ...
من مانده ام و پرده های آرام
این اتاق تیره و تارهای عنكبوت ...
اینجا
احتمال زندگی كم است
بر نگرد !
سارا شاهدی
نظرات
سه شنبه 16 دی 1393 .:|:. 18:00 .:|:. علی ساطع
شنبه 5 مهر 1393 .:|:. 20:00 .:|:. علی ساطع
از ستاره ها دورتر نمی روم تو
همین جا منتظر باش به گنجشک ها گفته ام هوای دلتنگی ات را داشته باشند تا
من برگردم ... جایی میان همین ستاره ها چمشه ای ست پوشیده
از علف های نقره ای مگر تو نمی خواستی زیر
نور ماه بنشینی
و درخت ها و گربه ها و شیروانی های نقره ای را تماشا کنی ؟ ماه از آب همین چشمه نوشیده است که
این همه مهتابی ست
کنار
پنجره منتظرم باش !
حافظ موسوی شاعر :
حافظ موسوی ,
دوشنبه 17 شهریور 1393 .:|:. 10:25 .:|:. علی ساطع از تو می خواستم باورم کنی که ساده هستم که می خواستم با این شعرها تو را خوشبخت کنم می خواستم باورم کنی که
تحمل ام کم است اما
یک ثانیه مهربانی ات هم برایم بس است ***
در تمام شهر می پرسند شما
دو تا با هم ؟ می خواهند سر عقل ام بیاورند ؛ آن ها نمی دانند فقط دو ستاره در آسمان مانده است ، این چشم های تو این هم شعرهای من :
بیا
با من بهنود فرازمند شاعر :
بهنود فرازمند ,
(شعروگرافی) ,
چهارشنبه 22 مرداد 1393 .:|:. 06:55 .:|:. علی ساطع چقدر گفتم حال همه ی ما خوب است و باز تو حتی باورت نشد !
خُب راستش را بخواهی آن روز
باد میآمد من هم دروغ گفته بودم به آسمان
یعنی گفته بودم خوبیم ، حالمان خوب است ، -
اما تو عاقلتر از آنی که باورت شود ! حالا دیدی تا تنفس گرم ستاره چند
بوسه بدهکار دنیا بودیم ؟!
با توام ! یک وقت نروی به پروانه ی نازنین از
آوازهای پاییزی چیزی بگویی ،
به خدا من زندهام هنوز من تا
هفت مرگ وُ هفت کفن از خواب این جهان ... نخواهم رفت ! مگر ما چقدر بدهکار این لحظه ایم ؟
گریه نکن عزیزم بابای غمگین تو تا بازآمدن آن پرستوی خسته به
خواب نخواهد رفت . سید علی صالحی شاعر :
سید علی صالحی ,
دوشنبه 13 مرداد 1393 .:|:. 04:50 .:|:. علی ساطع میگویند عمر من و تو در محاسبات نجومی در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست !
من اما حاضرم زیر تک درختی پرت افتاده تر از تنهایی آدم
در پرتو حسن تو بنشینم و صد سالی یکبار ، پلک بزنم ...
عباس صفاری
شاعر :
عباس صفاری ,
چهارشنبه 14 خرداد 1393 .:|:. 14:27 .:|:. علی ساطع
در
گریز ازین زمان بی گذشت سر
نهاده چون اسیر خسته جان می
روم ز دیده ها نهان شوم این
زمان نشسته بی تو با خدا بی
تو من کجا روم ؟ کجا روم ؟ تا
لبم دگر نفس نمی رسد فریدون مشیری شاعر :
فریدون مشیری ,
شنبه 26 بهمن 1392 .:|:. 21:22 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
خورشید |
تنها |
بانو |
آغوش |
پرنده |
دل |
شب |
دریا |
قلب |
پنجره |
نفس |
دوست داشتن |
لب |
زمستان |
بهار |
مو |
جمعه |
رفتن |
داریوش |
غروب |
چشم |
گل |
خنده |
زن |
عشق |
باد |
اشک |
دیدار |
ابی |
آسمان |
دست |
زندگی |
ستاره |
گریه |
خیال |
تنهایی |
بوسه |
باران |
لبخند |
شعر |
دلتنگی |
سیاوش قمیشی |
بغض |
پاییز |
عاشق |
ماه |
مرگ |
درخت |
خواب |
نگاه | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |