باید بروم ...
نه اولش پیداست و نه آخرش
با این
همه ، باید تا آخرش بروم !
بگذار بنشینم و نفس تازه کنم ؛
نترس !
تصمیم من عوض نمی شود ،
به سنگی بدل نمی شوم
که
کنار راه افتاده باشد !
نترس ...
این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت می شوم ؛
دوباره راه می افتم
دوباره
گم می شوم
هرطور شده
این راه را تا آخر می روم !
کیکاووس یاکیده